ای سراپا همه خوبی
تک و تنها به تو می اندیشم
همه وقت و همه جا
من به هر حال که باشم به تو می اندیشم
تو بدان این را تنها تو بدان !
تو بیا و تو بمان با من . تنها تو بمان
جای مهتاب به تاریکی شبها تو بتاب
بارون قشنگ و نم نمه
هوای رفتن که کنی
مرگ گلای مریمه
به آن محراب پاكش آرزو كردم برایت : خوب دیدن ، خوب بودن ، خوب ماندن را
جز دوری تو غم دیگری نیست مرا
خواهم که به جانبت پرواز کنم
حیف است که هیچ بال و پری نیست مرا
عمر کوتاه نیست ، ما کوتاهی میکنیم
به چشمانت قسم که چشمانم به چشمان تو مینازد
من دیگه صدقه نمیدم چون نمی خوام تو رو از دست بدم بلا
نبینی نگاهت کنن ، ندونی و یادت کنن
به دلهره ای است که در نبودنشان درست می کنند
اما وفا به من اموخت که فراموشت نکنم
زندگی بی تو نمیشه
به خدا قسم عزیزم
تو رو دوس دارم همیشه
به بال شوق یاد تو سوار می شوم بیا
چون بمبی ساعتی دلم در سینه
اگه صدای قلبم نذاشت من میمیرم ، تو سیر بخواب
چقد دلواپسی سخته / چقد دلشوره بی رحمه
دارم دق میکنم بی تو / دلت اینو نمیفهمه . . .
.
.
.
سحر دیدم درخت ارغوانی / کشیده سر به نام خسته جانی
به گوش ارغوان آهسته گفتم / بهارت خوش که فکر دیگرانی
.
.
.
برای یک ثانیه عاشقم باش ، من باتری ساعتم را در می آورم . . .
.
.
.
نقشیک درخت خشک را در زندگی بازی میکنم
نمیدانم که باید چشم انتظار بهار باشم یا هیزم شکن پیر . . .
.
.
.
زنگ زدم ۱۱۰ ازت شکایت کنم اخه تو قلبمو دزدیدی بهم گفتن تو هم
همینو گفتی آره شیتون !!!؟؟
.
.
.
آسمان را قسمت کردند : تکه ای برای برکه . . . تکه ای برای رود . . .
تکه ای برای دریا . . . دلم را قسمت کردند : تکه ای برای تو . . . تکه ای برای
تو . . . تکه ای برای تو . . .
.
.
.
کسی چون تو مرا غریب و تنها نگذاشت / اینگونه در التهاب فردا نگذاشت
سوگند نمیخورم ولی باور کن / کسی چون تو به خلوت دلم پا نگذاشت . . .
.
.
.
به دنبال گناهی هستم که مجازاتش تبعید به قلب دوستان قدیمی باشد .
فقط حرف از آزادی نزن که دوست دارم تا ابد زندونی قلب تو باشم . . .
.
.
.
قلب من اندازه مشت منه ٬ مشتمو برای تو باز میکنم
چشم من اندازه پنجره هاست ٬ تو رو بی پرده تماشا میکنم . . .
.
.
.
گفتمش آغاز درد عشق چیست ؟ گفت آغازش سراسر بندگیست
گفتمش پایان آن را بگو ؟ گفت پایانش همه شرمندگیست
گفتمش درمان دردم را بگو ؟ گفت درمانی ندارد ٬ بی وفاست .
گفتمش یک اندکی تسکین آن ؟ گفت تسکینش همه سوز و فناست . . .
.
.
.
عشق رازی است مقدس ، برای کسانی که عاشقند
عشق برای همیشه بی کلام میماند
اما برای کسانی که عشق نمی ورزند
عشق شوخی بی رحمانه ای بیش نیست . . .
.
.
.
من گریزانم از این شکل حیات و از این غربت تلخ که به اجبار به پایم بستند
می گریزم از عشق و تو ای نازترین خاطره ها همه جا در پی تو می گردم . . .
.
.
.
“زندگی” پژمردن یک برگ نیست
بوسه ای در کوچه های مرگ نیست
“زندگی” یعنی ترحم داشتن
با شقایق ها تفاهم داشتن . . .
.
.
.
در این سرای بی کسی، کسی به در نمی زند
به دشت پر ملال ما، پرنده پر نمی زند . . .
.
.
.
هر کسی بوسه ستاند ز لب یار کسی / بی گمان دست در آغوش نگارش ببرند
.
.
.
گر نیایی تا قیامت انتظارت میکشم ٬ منت عشق از نگاه پر شرابت میکشم
ناز چندین ساله چشم خمارت میکشم ٬ تا قیامت باقی ست اینجا انتظارت میکشم . . .
.
.
.
صدای آب میآید ٬ در حوض دلتنگیم چه میشوئی ؟
کمی آهسته تر … ماهی کوچک دلم را در میان دستانت نمیبینی ؟؟
.
.
.
ترک ما کردی ٬ برو هم صحبت اغیار باش ٬ با ما چو نیستی با هر که خواهی یار باش . .